این دو سه روز شاید خیلی بیشتر از متوسط این چند ماه کتاب و این چیزا خوندمیادگرفتن مطالب جدیدی که حتی قرار گرفتن تو حال و هواش هم حال ادمو کلی خوب میکنه
اخ که چقد سخته همه ی  اینا وقتی انقد از علی دورمدلم ساعتها نشستن و حرف زدن میخواد کنارش همه ی این خوندنا و شنیدنا بدون این که باشه و با هم تحلیلش کنیم بی مزه است و حالا من اینجا دوهزار کیلومتر دور از اون نشستم تایپ میکنم و اون احتمالا رفته مامانشو جایی برسونه و حتی موقعیت حرف زدن هم نداریم :(((((
امروز نوشتم عشق تو هر تایمی یه شکلی خودشو نشون میده و البته که برای هر ادمی فرق میکنه.شاید امروز این دلتنگیا از همون عشقه
و نوشتم عشق مراقبت میخواد و البته که این مراقبت تو هر زمانی یه شکلیه
و اینا اصن به این معنی نیست  که ماهیت عشق عوض میشه . درواقع نمود درونی شاید تغییری نکنه و این نمود بیرونیشه که عوض میشه و گاهی برامون سوتفاهم ایجاد میکنه.
یه روزایی به زندگیشون نگاه میکردم و با خودم فک میکردم شاید اونقدا که باید عشق های شیرینی شکلاتی قاطی زندگیشون نیست.خیلیی سرد و مکانیکی به نظر میرسیدنهرکی سرگرم کار و فعالیت های روزمره ی خودش بود
تا این که بیشتر دیدمشون.کاراشونتفریحاتشون .حرفاشون وخلاصه همش.شناختمشون و دیدم چقدر فکرم اشتباه بوده و چقد این لعنتیا خوبن.چقدر تو این تایم از زندگیشون جای درستی و به شکل درستی قرار گرفتن
از اون قشنگتر این که با خودم فک کردم منم با توجه به زمان و مکانم جای درستی هستم و تفاوت همیشه به معنی غلط بودن کار نیست.
خلاصه این که خوشحالم گاهی وقت میذارم واسه بهتر دیدن خودم.
راستی این روزا با خودم فک میکنم هرجا باشم حس غربت دارمهمه جا دلتنگی.همه جا فاصله

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرکتال هنر Shelly مشاوره و آموزش مدیریت فروش و تبلیغات|زبان بدن و مذاکره فانوس خیال مدرسه رویایی شکوفه سیب ساخت درب تمام اتوماتیک تکین فا Dan هایک ویژن